این یه رازه

این یه رازه

هر کس تو زندگیش رازهایی داره، شخصیت پنهانی پشت نقابی که میزنه، من تو اون شخصیت پنهان و در اعماق قلبم عاشق مردی هستم که 19.5 سال از من بزرگتره.
شاید یه روزی این رویا براورده شه

۱ مطلب در آذر ۱۳۹۳ ثبت شده است

جشن تولد عشقی که دیگر نیست

به مناسبت تولدت برات ایمیل فرستادم 

اما تو که پسورد جدید ایمیل رو نداری 

یاهو ارور داد و مجبور شدم عوضش کنم

میدونی چقدر برام سخته که نتونم تولدت رو بهت تبریک بگم؟ 

میدونی این روزا چقدر خوابت رو میبینم؟

خواب دیدم که بهم میگی منو بازی دادی و هیچوقت دوستم نداشتی 

با تنی خیس از عرق از خواب بیدار شدم و خدا رو شکر کردم که همش خواب بوده

میدونم روزی میرسه که بهم اثبات کنی اینهمه علاقه و عشقی که در طول اینهمه سال از بین نرفته واقعی بوده

یه روزی میاد که من مطمئن میشم تو مال منی 

یه روزی عشقت رو بهم اثبات میکنی

روزی که من نگران رفتن و برنگشتنت نباشم

روزی که مطمئن باشم تو هرجا که بری هرچقدر هم دور باشی باز به آغوش من برمیگردی 

امیر جانم

امیر رویاهام

دلم برات خیلی تنگ شده 

عشق اول و آخر من

رویای پنهان من 

دوست داشتم روز تولدت کنارت بودم و از خدا بایت داشتن ات تشکر میکردم

شاید هم به شکرانه سالم بودنت هر سال روز تولدت نذری میپختم و خیرات میدادم و به فقرا کمک میکردم تا خدا بدونه که چقدر دلم رو شاد کرده و من قدرشناس لطفش هستم 

شاید یه روزی برسه که تولدت رو در گوش ات تبریک بگم

شاید روزی برسه که تو حسرت دست نیافتنی من نباشی

شاید روزی برسه که من در آغوشت بازی بچه هامون رو تماشا کنم

شاید هم یه روزی بی خبر از هم و دور از هم بمیریم و این حسرت تا همیشه رو دلمون بمونه

میدونی که این قلب همیشه مال تو بوده و خواهد بود

میدونم که میدونی 

میدونم که تو هم به یادم میفتی 

میدونم که هیچکسی تو دنیا مث من برات نمیشه 

منی که به هیچ پایبند بودم و هستم

گاهی فکر میکنم نکنه همش یه خواب بوده

نکنه تمام اون مکالمات تلفنی توهم بوده

نکنه اون وعده و وعید ها، خندیدن و اشک ریختنها خواب بوده

نه، محاله، تو واقعی هستی، عشقت واقعی بود

دوستم داشتی و داری و هنوز به یادم میفتی

نمیدونم کجایی و امروز چه کار میکنی 

اما اومدم برات بنویسم که آذر ماه جنون آمیزی داشتم

آذر یعنی امیر 

و من در آذر بدون تو، در حسرت صدای تو، در حسرت خبری از تو میسوزم و خشک میشم و مث برگهای پاییزی میفتم

امیر جانم بعنوان کادوی روز تولدت برات خیر دنیا و آخرت رو آرزو میکنم 

عاقبت به خیر باشی. دلت شاد، فکرت آروم و قلبت سرشار از عشق باشه

آرزو میکنم همیشه برقرار و پاینده و سالم باشی

آرزو میکنم قبل از مرگم فقط یک بار از نزدیک ببینمت 

تو چشمات خیره بشم

قول نمیدم که گریه نکنم، ممکنه دلتنگی تمام این سالها سرریز بشه

آرزو دارم دستهات رو لمس کنم 

حتی اگه گناه قبل از مرگم باشه و بخاطرش جهنم برم 

میدونم توی زندگی بعدی تو از آن من خواهی بود

میدونم که اون موقع "من" نمیذارم هیچکس و هیچ چیز ما رو از هم جدا کنه

تو این دنیا تو مسئولیتش رو به عهده گرفته بودی

قول داده بودی اگه من "بله" بگم تو نذاری هیچ چیزی ما رو از هم جدا کنه

اما خودت باعث جداییمون شدی 

عقب کشیدی 

تنهام گذاشتی 

سالها گریه کردم

برگشتی و بازم رفتی 

بعد از ازدواجم هم برکشتی و رفتی 

کاش  زندگی بعدیمون طور دیگه ای رقم بخوره

من در حسرت داشتنت نباشم

تو تنها آرزوی من بودی که حاضر بودم بخاطرش از همه چیز بگذرم 


الهی که همیشه سالم و خندون باشی عشقم 

دعای خیر من همیشه بدرقه راهته

ببخش که با گریه تولدت رو تبریک گفتم

خیلی دلم گرفته 

نبودنت بزرگترین عذابمه

یادته گفته بودم من مال تو شدم و بدون تو ....

الان همونم 

همون که میترسیدم بشم


کاش تو خوشبخت باشی و موفق

حداقل دلم آروم میشه جداییمون برای تو خوب بود