این یه رازه

این یه رازه

هر کس تو زندگیش رازهایی داره، شخصیت پنهانی پشت نقابی که میزنه، من تو اون شخصیت پنهان و در اعماق قلبم عاشق مردی هستم که 19.5 سال از من بزرگتره.
شاید یه روزی این رویا براورده شه

۱ مطلب در بهمن ۱۳۹۳ ثبت شده است

ولنتاین

زمستون داره به آخر میرسه و خبری از تو ندارم

دلم دیوونه شده نمیتونم مهارش کنم

هی سراغتو میگیره

چشمامو میبندم و روزهای با تو بودن رو میبینم

وقتی وارد حیاط میشی و من با شوق از تو خونه دوان دوان میام بیرون 

به سمت تو پر میکشم

بغلم میکنی و تو هوا میبری منو

ذوق توی چشمهامو میبینی و دوستت دارم زیر گوشم زمزمه میکنی

بچه هامون میان به سمتت و میپرن تو بغلت

انگارنه انگار که همین چند ساعت پیش دیده بودیمت

یه خونواده خوشبخت و خندون


امیر جانم

دلم برات خیلی تنگ شده

هنوز نتونستم با نداشتنت کنار بیام 


الهی که هر جا هستی شاد و سالم و خوشبخت باشی